کیمیاگر

از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر

کیمیاگر

از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر

سکوت

 

سیطره ی این سکوت راز آلود بر ثانیه های سرنوشت،

      و افکندن داستانهای تلخ ،         تاب و توان سخن ز من ربوده ..

      میان شکستن لبان مهر خورده ام و اختیار گنگی ، مانده ام...

 

چشــــــــم که می اندازی ،

سرخی چراغ و تابلو ، بازات می دارد...

                   

                                                       می شنوی ســــــــکوت ام را ...!؟

 

 

 

 

این عکس هیچ ارتباطی با نوشته ی من نداره و صرفآ برای اینکه بتونم فرهنگ

و شعور جامعه و نشون بدم اینجا گذاشتمش...

تا اونجا که می دونم صندوق پستی در خارج از کشور بطور حتم ارزشی بیش

از یه سطل زباله رو داره...

جالب اینجاست که هنوز هم بعد از شاید یک هفته این صندوق پر و خالی

میشه !!!!! 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:44 ب.ظ

تا وقتی که خود مردم ارزششون بیشتر از زباله نباشه نمی شه از فرهنگ و شعور توقعی داشت اگه اینترنت هم صندق پست فرض کنی وجود آدمایی مثل همین زباله که درش هست حال آدم رو بهم می زنه قشنگ می تونم کیسه ی این زباله را کمرنگ فرض کنم و چهره ی این آدم نماها رو درون کیسه ی زباله تشخیص بدم ...
خیلی حرفها بود بگم اما وژدانم اجازه نداد و پاکشون کردم

[ بدون نام ] شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:16 ق.ظ

آخ که راست گفتی من هم یکی از این زباله ها را می شناسم اما به خاطر مظلومیت خواهرمان به روی خودمان نمیاوریم نمی گویم معصومیت زیرا شاید خود او هم نا خواسته در این بی شعوری دخیل باشد وگرنه با هزار جور حرف... و هزار کار... می توانیم بی ارزش بودن این زباله ها را نشان دهیم اما هیچی نمی گوییم زیرا که شاید این زباله ها هم دلی داشته باشند و دلشان بشکند که دل شکستن از ما نیست فقط از لیست چت خود ایگنورش کردیم و هیچ قدرتی نمی تواند ما را وادار کند تا با او بچتیم و حالش را بپرسیم...
به هر حال ما که مطمئن هستیم به قدری جایگاهمان در خاندانمان محکم است که فقط کافیست با یک گوشه ی چشم اعلام کنیم او را ترد کنند ولی ترحم می کنیم ...

آخرین کامنت و پایان دوستی دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:37 ب.ظ

اونایی که نمی دونن با صندوق پست چی کار کنن هر چقدر بی شعور باشن از اونایی که نمی دونن با عکس مردم چی کار کنن و تمام تفریحشون نقاشی و بازی روی عکس مردم هست با شعورترند دیگه خودت با اون یه ذره مغزی که تو کلت هست شعورت رو تناسب ببند اگه تو یه عکس گذاشتی که سطح فرهنگ و شعور جامعه رو نشون بدی من هم می تونم از بی فرهنگی و بی شعوری بعضیا کلیپ بزرارم که چطور می خوان با روح و روان بازی کنن اما تو با این کارت منو از سر دو راهی و تردید نجات دادی چون اگه تا الان در شناخت این که تو کی هستی تردید داشتم دیگه اون تردید را ندارم زیرا مطمئنم در این فیلمنامه کسی که نقش اول(انسان) را بازی می کند هیچ وقت همچین کاری نمی کنه یعنی باورم نمی شه پس هر کی همچین کاری کرده آدم نیست حتی لیاقت محاکمه هم نداری چون محاکمه مخصوص انسان می باشد و هیچ وقت گاو و الاغ و خرو... به خاطر حیوانیتشون محاکمه نمی کنن.

آخرین کامنت و شروع دشمنی دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ب.ظ

حالم ازت بهم نمی خوره و حتی می توانم گاه گاهی ببینمت و صدایت را بشنوم اما دلم به حالت می سوزه
تو یه بیچاره ای
بی نوایی
بدبختی
و در آخر این که من سه سال هست که می دونم کی هستی اما به خاطر تردیدم کاملا به همه عنوان نکردم اما الان با داشتن دلیل و مدرک به مرور زمان اون رویت به همه نشان داده خواهد شد.

آخرین کامنت و بی خیالی دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:41 ب.ظ

من فراموش می کنم اما این که خدا فراموش کند یا نه به عهده ی من نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد