بودن
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرم ام اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست.
گذ بدین سان زیست باید پاک
من چه نا پاک ام اگر ننشانم از ایمان خود ، چون کوه
یادگاری جاودانه ، بر تراز بی بقای خاک.
دیروز سالروز مرگ احمد شاملو بود.
حیف ، حتی نذاشتن نویسنده ها دور قبرش جمع بشن...!!!!؟
یعنی اینقدر این نویسنده ها خطرناکن...!!!!؟
که حتی نباید گذاشت یه مراسم سالگرد عذاداری بگیرن و دور هم جمع بشن...
خوش به حال نوسنده ها...
خبر کامل تو سایت بی بی سی هست :
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2008/07/080724_shr-an-shamlu.shtml
امروز
پر بود از شکوه های زمین به نان ...
از آرزوهای دور و نزدیک ...
از داستان های نانوشته ی زیبا ...
و از سیـــــــــــاه قــــلم های زندــــــگی ...
هنگامه ی اشک
دیگر دمی نمانده بود ز غصه ی فردا ...
گرمای ماه
اندکی از سرمای روح ام کاست ... لیک
باز هم
سردم است ...
سلام
بعد از ۳۵ روزو چند ساعت و چند ثانیه خسته نباشید
زیبا بود مثل همیشه
عیدت مبارک
salam,enshala ke movafagh va moaiad bashid. Az timché navidodole che khabar!?
Ba taghdime ehteramate faravan
(از آمدنم نبود گردون راسود-وز رفتن من جاه و جلالش نفزود-وز هیچکسی نیز دو گوشم مشنود:-کین امدن و رفتنم از بهر چه بود؟)شاملوی عزیز!!!!
یه یر به وب من بزن حد اقل برای دیدن!!!