کیمیاگر

از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر

کیمیاگر

از صدای سخن عشق ندیدم خوش تر

بیهوده !

 

 

          

 

 

 

   کز کردم و روی زمین ، 

 

                            پشت میز ،             

 

                                  گرمای خود را ، 

 

                                             آغوش کشیدم ... 

 

 

   در هوای خلیل بودم ... 

 

   آرامش گرم سیگار 

 

                خط می کشید روی بوم راز ... 

 

 

   باز هم ، 

 

           قلم نحیف ام ، 

 

                             آرام و بیهوده ، 

 

                                            کاغذ می درید ... 

 

 

                                                                                                   ۸۷/۳/۱

نظرات 26 + ارسال نظر
آشیانه ایرانیان شنبه 14 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:51 ق.ظ http://www.inest.ir

سلام
وبلاگ خوبی دارید
باید بگم یکی از اهداف آشیانه ایرانیان تقویت و مدیریت و حمایت از وبلاگ های جذاب و خواندینه
اگه دوست داشته باشی میتونی لینک ورودی مارو تو وبلاگت بذاری و بعد به ما اطلاع بدی تا ما هم به حمایت از شما لینک ورودی شما رو تو پورتال بذاریم

منتظر جوابت هستم
موفق باشی

حاج نوید صلواتی شنبه 14 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:34 ب.ظ http://salavati.blogfa.com

دلنوشته زیبایی بود...
آفرین به تو
زندگی به کامتان

فرید صلواتی شنبه 14 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:03 ب.ظ

هوی پرست که میهن به غیر بفروشد

چه چیز میطلبد در ازای آزادی ؟

[ بدون نام ] شنبه 14 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:33 ب.ظ

زیبا بود اما چرا این قدر غمگین؟
این همه غم از کجا میاد؟

[ بدون نام ] یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:58 ب.ظ

زیبا بود اما چرا اینقدر غمگین؟
این همه غم از کجا میاد؟

از اتنهایی مگریز
به تنهایی مگریز
گهگاه آنرا بجوی و ...

دنیای من به رنگهای سرد آغشته شده !
شما رنگ نارنجی ندارین..!؟

[ بدون نام ] دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:11 ب.ظ

حتی در زمستان هم خورشید است.
در زمستان هم رنگها سرد نیستند.
با این وجود چرا دنیات به رنگهای سرد آغشته شده!
مگه وجود رنگهای گرم را حس نمی کنید؟
من هنوز جواب سوالم را نگرفتم .
چرا اینفدر غمگین؟
این همه غم از کجا میاد؟

من رنگ نارنجیم تموم شده ، شما ندارین...!؟

این نوشته ها ، حاصل لحظات خاصی در زندگی روزانه ی منه ،
ممکنه مادی یا معنوی باشه !
شاید بشه فهمید که از کدومشه !؟!!؟!؟!؟

فرید صلواتی دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:20 ب.ظ http://www.faridsalavati.blogfa.com/

سالهاست این اندیشه آدم تربیت میکند.

مینا چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:18 ب.ظ http://mina39.blogfa.com

خدا پدر این قلم و کاغذها رو بیامرزه . اگه اختراع نشده بودند شاید همه ما از مشغله فکری مرده بودیم. خیلی قشنگ بود.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:28 ب.ظ

من دارم اما هرکی با ید برد دنبال رنگ نارنجی خودش.تاره رنگ نارنجی من با رنگ نارنجی شما فرق میکنه.اگرهم رنگ نارنجیم با رنگ نارنجی شما یکی بود نمی شد بتون بدم.چون شما نمی خوایند رنگ نارنجی حقیقی را پیدا کنین.اگه می خواستید نمی گفتید رنگ نارنجیم تموم شده...!

نمیفهمم چی میگین !
یعنی احساس میکنم یا خیلی ایهام داره که نمی تونم بفهمم
منظورتون چیه ، یا اینکه خیلی ساده است ولی بازم من نمیفهمم
شما چی میگین !
رنگ نارنجی من تو زندگیم ، خیلی کم رنگ شده !
چاه باید خودش آب داشته باشه اما فعلآ از من آب نداره !
اینجور چیزا خودش ژیش میاد تو زندگی ، اگه زیاد بهش اصرار کنی
خوب از آب در نمیاد !

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:52 ب.ظ

دقیقا من الان نمی فهمم.چی می گین؟
منظورتون از اینکه؛اگه زیاد بهش اصرار کنی خوب از آب در نمیاد ؛ چیه؟به چی نباید اصرار کرد؟
انگار شما مبهم تر از من حرف می زنید!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ب.ظ

وقتی می گین چاه یعنی آب.مگه می شه چاه آب نداشته باشه.اگه هم که برا چاه بشه برا آدم نمیشه.آدم با چاه فرق می کنه.آدم که رنگ نارنجیش تموم نمی شه .وقتی گفتین آدم یعنی خود خود نارنجی ....
براهمین میگم: نمی خوایند رنگ نارنجی را پیدا کنین .اگه می خواستین نمی گفتید رنگ نارنجیم تموم شده...!
چون اصلا تعریف درست رنگ نارنجی را نمی دونید.
نمی دونید رنگ نارنجی چه رنگیه؟!

[ بدون نام ] جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ

به نظر من رنگ نارنجی شما خاکستریه.اما رنگ نارنجی من هفت رنگ رنگین کمان.حتی اگه زمانی رنگ نارنجیم هم کم رنگ بشه بقیه رنگها میاند کمک و نمیذارند کم رنگی رنگ نارنجی را کسی ببینه.همه دست به دست هم می شن نارنجی.یک رنگین کمان نارنجی.
چرا داخل شعرهاتون از سیگار استفاده می کنین؟
آیا این رنگ نارنجی که می گین همون رنگ دود سیگاره؟

من که گفتم ، شایدم من حرف شما را درک نمی کنم !
البته مسئله اصلی بر سر تفاوت تعریف هاست که شما رنگ
نارنجی و واسه خودتون یه تعریفی دارین ولی من یه تعریف
دیگه و خوب شما باید وقتی می خواین به یه نفر چیزی بگین
باید در مورد اون مسئله به تعریف واحدی برسین بعد ....

چاه باید خودش آب بده یه ضرب المثل قدیمیه و در مورد
انسان هم کاربرد داره و من خودم شخصآ خیلی ازش استفاده
میکنم! نمی دونم چرا شما ردش مکنین !!!؟

آآآآآآآآهههههههه....

آره ، شاید رنگ نارنجیه هم من هست ولی دیگه نارنجی
نیست ، خاکستری شده ...

چرا ازش استفاده نکنم !؟ :-؟؟

شبنم جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:16 ب.ظ

عکس قشنگی گرفتی

[ بدون نام ] جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 02:34 ب.ظ

می دونم چاه باید ازخودش آب داشته باشه یک ضرب المثل.از پشت کوه نیامدم که ندونم.
من میگم شما تعریف چاه را نمیدونید.ودر ضمن چاه با آدم فرق می کنه.
شما حتی تعریف آدم را هم نمیدونید.اگر می دونستید نمی گفتید رنگ نارنجیم تمام شده.
پس شما که میدونید تعریفتون از رنگ نارنجی فرق میکنه چرا می پرسین که من رنگ نارنجی دارم یا نه؟
اگه آدمها به گوهر وجودی خودشون پی ببرند اون وقت همه به یک تعریف واحد ازرنگ نارنجی می رسند.
حواست به گوهر وجودت به حقیقت درونت باشد.مبادا عمر به سر آید ما بمانیم وحقیقتی درک نکرده.
مواظب باش.الان بهترین دوران زندگی را دارین.گل زندگی هر آدمی همین دوران بین ۲۰ تا ۳۰ سال است.بهترین دوران عمر.
مبادا عمر به سر آید و آن وقت ما بمانیم وحقیقتی درک نکرده.
اگه خواستین بگید تا یکدفعه بیشتر تو یک فرصت مناسب راجع بش حرف بزنم.این حقیقت را من خود تازه درک کردم و وجودم را آزار میدهد که نمی توانم به همه انسانها بگویم.

ترجیح می دهم اگه بتونین جور دیگه و نه اینجا در این باب صحبت کنیم.

دوست دارم با تجربه شما آشنا بشم ...

[ بدون نام ] جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:19 ب.ظ

باشه.اما چه شکلی ؟شما که منا نمی شناسید.

[ بدون نام ] شنبه 21 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ق.ظ

منظورتون از تجربه, تجربه ام در مورد این حقیقت را میگین؟

بله ، در مورد حقیقتی که شما فهمیدید.
نمی دونم !؟ شما بگید چجوری !؟ :-؟

فرید صلواتی شنبه 21 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:52 ب.ظ http://www.faridsalavati.blogfa.com/

کوپن شماره 511 روغن اعلام شد.

[ بدون نام ] شنبه 21 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:53 ب.ظ

من نمی دونم.شما گفتید جوردیگه.من ترجیح می دم هر جوری قرار ه باشه شناخته نشم.

ما در دنیای مالتی مدیا زندگی میکنیم !
وسایل ارتباط جهمی فراوانی در اختیار داریم . شما می خواین شناخته نشید ، من بگم چجوری..!؟ شما بگید من در خدمتم ، جواب هم به ایمیل من بدید. سپاسگذارم.

[ بدون نام ] یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:43 ق.ظ

می دونم در دنیای مالتی مدیا زندگی میکنیم!از پشت کوه که نیامدم .البته بعضی وقتها ترجیح می دم که از پشت کوه بیام تا از شهر.حتما دلیلی دارم که از این ارتباطات پیشرفته استفاده نمیکنم.
منظورتون از جواب هم به ایمیل من بدید چیه؟
یعنی با میل با هم صحبت کنیم؟

[ بدون نام ] یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:49 ق.ظ

راستی موسیقی وبلاگ فوق العاده زیبا است.میدونم موسیقی مشهوری است.انتخاب زیبایی کردین.تبریک...

خواهش... قابلی نداره ...
بله ، شما جواب من و با ایمیل بدید ... سپاسگذارم ...

[ بدون نام ] دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:23 ب.ظ

سلام.شما که پست الکترونیک ندارید؟من چه جوری براتون میل بزنم؟

اینم از پست الترونیک من !
molaiem@yahoo.com

فرید صلواتی سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:23 ب.ظ

چرا بایداین کار را که تو میگویی انجام دهم؟ روی چه منطق و مبنایی؟ چرا باید برای اهداف سوء تو احساسی شوم؟

حاج نوید صلواتی سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:42 ب.ظ http://salavati.blogfa.com

امین جان سلام
رنگها همه زیبا هستن. منتهی ما فراموش کردیم کدام رنگ مال کدام بخش زندگیمان بود...
ممنونم به خاطر حضورت

وارش سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:04 ب.ظ http://baran77.blogfa.com

سلام .
.
.
محرم و حاشیه هایش .
.
.
سر بزنید .

بیژن پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:56 ب.ظ http://bijan22.blogfa.com

ایول به این کتاب طومار شیخ شرزین.کی بهت داده بود؟خیلی آدم باحالی بوده.پست من درباره خورشید نبود خورشید وسیله ای بود برای اثبات ماه.در حقیقت با محکوم کردنش میخواستم ماه را ثابت کنم!!!!!

سحر پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:10 ب.ظ http://sahar-salavati.blogfa.com/

تنهام گذاشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد