با توام
تویی که رازهای مرا
میان برگ های ذهنت پنهان میکنی ..
آن روز که میان چرخ دنده های زندگی
خرد میشدم و صدایی بر نمی آوردم ..
روزی که از عشق ام داستان ها میگفتم !
روزی که با شوق و تردید آن غزل را می خواندم ...
و تو
صبورانه نجواهای مرا به جان گوش می سپردی ...
امشب
تنها همین خطوط میان انگشتانم لغزید ...
خجسته باشی ....
(۸۷/۷/۳۰)
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه ی توســت
این هم از همان دلنوشته ها بود که بر دل می نشیند!!!
خواهرمو دوست داشته باشم چون خواهر خوبه و خیلی ....؟
ممنون که دعوت مرا پذیرفتی
و چه خوب که از بی برقی تابستان در رنج نبوده ای !
چراغ دلت همیشه فروزان باد.
کسی که باد تولید میکند،طوفان درو میکند.
آفرین خوب بود امین
موفق باشی
در ضمن مدتی است ایمیل هایت نمی رسد؟
سلام امین خان
لذت بردم از دلنوشته جدیدتان شهسوار و عکس زیبایی که گذاشته اید. و باید نهایت تشکر و سپاسگذاریم را به خاطر لطف و محبت همیشگیتان نسبت به خودم و مطالب ابلاغ کنم.
ممنونم
فعلا خدانگهدار
قبل از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد
دلم خواست گریه کنم...
به بهانه عید غدیر خم
غدیر یعنی آغاز مظلومیت ها
و از روبرو دست دادن ها و از پشت خنجرزدن ها و آغاز طمع قدرت برای خرمقدسهای دروغین. این عید را باید تسلیت گفت تا تبریک. چرایش را عاقلان دانند.
شعر قشنگی بود. به نظرم هم انتخاب کلمات خوب بود.
و اما عشق...
وبلاگ از دید من اینگونه است . از دید شما چگونه است ؟
سلام دوست عزیز.
وبلاگ بسیار زیبایی دارید.
امیدواریم موفق باشید.
سلام دوستان عزیز خیلی دلم واسه تون تنگ شده بود ازاینکه بازم برگشتم خیلی خرسندم همه تونو ازراه دورمی بوسم زت زیاد